loading...
تیم بازاریابی شبکه ای ابر تجارت کهکشان
محمد امین بیطرفان بازدید : 236 شنبه 04 آذر 1391 نظرات (0)

هرگز جا نزنید

در 30 سالگي کارش را از دست داد
.
در 32 سالگي در يک دادگاه حقوق شکست خورد
.
در 34 سالگي مجددا ور شکست شد
.
در 35 سالگي که رسيد، عشق دوران کودکي اش را از دست داد
.
در 36 سالگي دچار اختلال اعصاب شد
.
در 38 سالگي در انتخابات شکست خورد
.
در 48،46،44 سالگي باز در انتخابات کنگره شکست خورد
.
به 55 سالگي که رسيد هنوز نتوانست سناتور ايالت شود
.
در 58 سالگي مجددا سناتور نشد
.
در 60 سالگي به رياست جمهوري آمریکا برگزيده شد
.
نام او آبراهام لينکلن بود
.
جا نزد
.
هرگز جا نزنيد
.
بازندگان آنهايي هستند که جا زدند.

برگرفته از پیج : چهار اثر از فلورانس اسکاول شین

محمد امین بیطرفان بازدید : 219 پنجشنبه 02 آذر 1391 نظرات (0)

کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت.

 یک روز زلزله ای کوه را به لرزه درآورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد.

بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پراز مرغ و خروس بود. مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیندو آن را گرم نگه دارد تا جوجه به دنیا بیاید.

یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد. جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید .....


ادامه مطلب مراجعه نمایید

یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد. جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست!.

او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی.

تا اینکه یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند.

عقاب آهی کشید و گفت ای کاش من هم می توانستم مانند آن ها پرواز کنم.

مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند:

 تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد.

 اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد. بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سال ها زندگی خروسی، از دنیا رفت.

 تو همانی که می اندیشی، هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال رویاهایت برو و به یاوه های مرغ و خروس ها فکر نکن.

محمد امین بیطرفان بازدید : 281 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

سرگذشت یاگر يک داستان موفقيت واقعی از فقر تا ثروت است؛ او يکی از موفق ترين افراد در صنعت " MLM" است .

این داستان هدیه به کسانی است که دوست دارند راه موفقیت دیگران را بدانند و از آن به نفع خود استفاده کنند، مخصوصا داستانهایی درباره کسی که به معنای واقعی کلمه هیچکاره و بدون هیچ مهارت و تخصص از صفر تبدیل به یک غول درامدسازی شد.
بسیاری از عامه مردم رویای شروع یک تجارت کوچک را دارند " مثل سرمایه گذاری آنلاین " اما نمی دانندآنچه که ما را تبدیل به یک نابغه در درامدسازی میکند استفاده از یک فرصت آماده و جذاب نیست، بلکه هدفگذاری، استقامت، پشتکار و توانایی و همینطور غلبه بر مشکلات و بداقبالی هاست.
سرگذشت یاگر یک داستان موفقیت واقعی از فقر تا ثروت است، او یکی از موفق ترین افراد در تجارت بازاریابی شبکه ای است.
" یاگر " در یکی از شهرهای کوچک نیویورک به عنوان فروشنده مواد آشامیدنی شروع به کار کرد، در آن زمان بسیاری از مردم در آن شهر آس و پاس بودند و وضعیت مناسب اقتصادی نداشتند و نیز هیچکدام از آنها از اینکه از زندگی و کار یکنواخت در کارخانه خارج شوند امیدی نداشتند.
" یاگر " در روزهای اول به آنها می گفت ما کسی را نمی شناسیم که رویاهای بزرگی در سر داشته باشد و یا حداقل درباره آنها حرفی بزند، زمانی که یاگر درباره رویاهایش از آینده صحبت می کرد دوستانش او را مسخره می کردند، یاگر تحصیلات کمی داشت، هیچ پولی در بساط نداشت و هیچ چیز در مورد تجارت نمی دانست، آنها به یاگر می گفتند: فکر می کنی چه کسی هستی؟ تو نمی توانی به رویاهایت برسی.
اما بد اقبالی که یاگر باید بر آن فائق می آمد این حقیقت بود که لکنت زبان داشت؛ به نحوی که یک مشاوره معمولی نیم ساعته را 2 ساعت طول می داد، همین موضوع کافی بود تا او همه چیز را رها کند و تسلیم شود، اما هیچکدام از این مسائل باعث نشد تا او با شجاعت کامل به دنبال اهدافی که برای خود مشخص کرده بود نرود.
اما موضوع به این سادگی هم نبود، زمانی که او خواست کارش را شروع کند مشغول انجام وظایف شغل روزانه اش نیز بود؛ یاگر نزدیک به شبها از خانه بیرون می رفت و مشاوره های خود را انجام می داد و این باعث میشد که اغلب اوقات دیر به خانه برگردد.
یاگر همچنین مسئولیت مضاعفی در برابر همسرش داشت، همسری که در حال بزرگ کردن هفت بچه کوچکشان بود و از طرفی هم سخت وابسته به شوهرش بود.

یاگر ابتدا هدفهای کوچکی برای خودش انتخاب کرد و وقتی به اهدافش می رسید به دنبال اهداف بزرگتری می رفت و در واقع او بعد از تحقق هر هدف، اهداف بزرگتری برای خودش تعیین می کرد.
او معتقد بود مهمترین اصل در این تجارت داشتن یک رویای بزرگ است، رویایی که هر روز باید به آنها نگاه کنیم و به آنها فکر کنیم؛ کلید موفقیت دیگر او این بود که هر روز مطالب مثبت می خواند و نوارهای انگیزه بخش گوش می کرد.


حفظ ذهنیت در یک وضعیت روحی مثبت به او اجازه می داد که سرانجام یک سیستم آموزشی فوق العاده و عالی ایجاد کند و این کار به او کمک کرد تا بزرگترین مجموعه در تاریخ " MLM " را بوجود آورد .
یاگر عاشق مردم بود و دوست داشت آنها را موفق ببیند، او همواره میگفت: تخصص من اینست که مردم را دوست بدارم و نسبت به آنها دلسوزی کنم، من به مردم می آموزم نسبت به خود مسئولیت داشته باشند و به آنها یاد می دهم چگونه از تمام توان خود استفاده کنند برای رسیدن به فراتر از آنجایی که حتی فکر می تواند برود.
یاگر می گوید: موفقیت ربطی به شانس ندارد؛ موفقیت یک هدیه نیست که به شما ارزانی شود، موفقیت یعنی کار بعلاوه شکست، موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند.
موفقیت مساوی است با 80 درصد تلاش ذهنی به علاوه ی 20 درصد تلاش فیزیکی.

تعداد صفحات : 38

درباره ما
قویترین تیم بازاریابی شبکه ای ابر تجارت کهکشان در ایران (********) اینجانب محمد امین بیطرفان از تیم آقای نیما عاشوری هستم و از زمانی که استارت ابر تجارت کهکشان را زدیم تمام تلاش های خود را بر این نهادیم که بتوانیم یک تیم واحد برای یک هدف حرفه ای بسازیم امید است در راه توانسته باشیم که به وعده خود عمل کرده باشیم Www.galaxyteam.ir Www.vteam.ir Www.apv.ir
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    قالب جدید سایت را می پسندید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 112
  • کل نظرات : 206
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 119
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 117
  • باردید دیروز : 31
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 274
  • بازدید ماه : 891
  • بازدید سال : 13,811
  • بازدید کلی : 214,305
  • کدهای اختصاصی